- روز سه شنبه 26 شهریور 93- مصاحبه یک میلیون و هشتصد هزار تومانی
- سه شنبه 1 مهر 93 - ورود به ایران
- چهارشنبه 2 مهر 93 به بعد - دوره اقامتم تو ایران
- یکشنبه 8 تیر 93- قطعی اینترنت و مشکلات ما
- یکشنبه 26 مرداد 93- اولین آفر کاری من از استرالیا
- جمعه 31 مرداد 93 – کمک فراموش نشدنی یانا
- جمعه 21 شهریور 93- مثل اینکه این روزهای سخت نمی خواد تموم شه!
- دوشنبه 24 شهریور 93- مقدمات سفر به ایران
- روز سه شنبه 26 شهریور 93- مصاحبه یک میلیون و هشتصد هزار تومانی
- جمعه 28 شهریور 93- به جای من کیا می ره ایران
آخرین مطالب
امکانات وب
امشب به سمت ایران پرواز داشتیم و تنها یک کار مونده بود که باید قبل رفتن انجام می دادم. باید می رفتم دانشگاه فلیندرز و استاد رو می دیدم.
چه دانشگاه بزرگی بود. وسط دانشگاه هم یک دریاچه کوچولو با کلی دار و درخت بود. واقعا دانشگاه قشنگی بود. خیلی دلم میخ دوشنبه 31 شهریور 93- یکی از قشنگترین روزهای من...ادامه مطلب
ما را در سایت دوشنبه 31 شهریور 93- یکی از قشنگترین روزهای من دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : manokhudam بازدید : 90
ساعت 10 و نیم صبح پا به خاک ایران گذاشتیم..از خانواده من که کسی اطلاعی نداشت، کسی نیومده بود. ولی خواهرهای کیا و پسرعموش اومده بودند استقبال ما. دو دسته گل خریده بودند که بزرگه رو دادن به کیا و کوچیکه رو به من. بعد هم تو فردوگاه کلی عکس ی دوشنبه 31 شهریور 93- یکی از قشنگترین روزهای من...ادامه مطلب
ما را در سایت دوشنبه 31 شهریور 93- یکی از قشنگترین روزهای من دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : manokhudam بازدید : 93
ساعت 4 صبح بیدار شدم. اصلا فکر نمی کنم خوابم برده باشه که بخوام بیدار شم. با فرازی آژانس گرفتیم و رفتیم فرودگاه مهرآباد
نزدیکی فرودگاه, ماری آجی زنگ زد و گفت که می یان دنبالمون.و گفت که "همه می دونند که می یای چون نشد که نگم. صبح بایستی با کسی می اوم دوشنبه 31 شهریور 93- یکی از قشنگترین روزهای من...ما را در سایت دوشنبه 31 شهریور 93- یکی از قشنگترین روزهای من دنبال می کنید
برچسب : چهارشنبه, نویسنده : manokhudam بازدید : 107
باورم نمی شه. دوباره اینترنتمون قطع شد. این تلسترا هم شورش رو درآورده. ما گفتیم می یام اینجا و از دست این بی نظمی ها خلاص می شیم مثل اینکه اینجا هم تعریفی نداره.
وسط کلاس به TPG زنگ زدم و حسابی گله کردم. گفتند حداکثر تا 3 جولای وصل می شه یعنی ت دوشنبه 31 شهریور 93- یکی از قشنگترین روزهای من...ما را در سایت دوشنبه 31 شهریور 93- یکی از قشنگترین روزهای من دنبال می کنید
برچسب : اینترنت, نویسنده : manokhudam بازدید : 101
خیلی وقته که ننوشتم. نه اینکه وقت نداشته باشم. اصلا حس و حالش نبود. الکی سرمون شلوغ بود و دلها خسته. هر روز با کیا می رفتیم کلاس زبان و عصر هم می اومدیم خونه شروع به اپلای می کردیم. گه گاهی هم می رفتیم مصاحبه. دیگه از این همه مصاحبه های بی نتیجه خست دوشنبه 31 شهریور 93- یکی از قشنگترین روزهای من...ادامه مطلب
ما را در سایت دوشنبه 31 شهریور 93- یکی از قشنگترین روزهای من دنبال می کنید
برچسب : استرالیا, نویسنده : manokhudam بازدید : 104
کیا زیاد راضی نبود که بریم سیدنی ولی جرات هم نمی کرد چیزی بگه. چون می دونست اگه آفر دیگه ای نداشته باشیم با این باقیمانده پولمون تا دو سه ماه دیگه بیشتر نمی تونیم دووم بیاریم و باید بریم دنبال کارهای کژوال.امروز روز اول هفته بود و این هفته من منتظر دوشنبه 31 شهریور 93- یکی از قشنگترین روزهای من...ادامه مطلب
ما را در سایت دوشنبه 31 شهریور 93- یکی از قشنگترین روزهای من دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : manokhudam بازدید : 115
یک ماهی می شه که منتظر آفر سیدنی ام و هنوز خبری نیست. خیلی مستاصل و بلاتکلیفم. نه جواب رد می دن، نه آفر رو می فرستند. حداقل هفته ای دو بار زنگ می زنم و پیگیری می کنم و هر دفعه عذرخواهی می کنند و می گن نگران نباش، تو از نظر ما قبولی و موکولش می کنند دوشنبه 31 شهریور 93- یکی از قشنگترین روزهای من...ما را در سایت دوشنبه 31 شهریور 93- یکی از قشنگترین روزهای من دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : manokhudam بازدید : 108
روز جمعه 13 سپتامبر آخرین جلسه کلاس تیفمون بود. دو هفته زودتر از باقی کلاسها تعطیل می شدیم تا بتونیم روی کارآموزی که مخصوص این دوره بود کار کنیم. از اونجاییکه معلمم می دونست من خیلی علاقمند به تحقیق و ادامه تحصیل هستم، با یکی دو تا از اساتید دا دوشنبه 31 شهریور 93- یکی از قشنگترین روزهای من...ادامه مطلب
ما را در سایت دوشنبه 31 شهریور 93- یکی از قشنگترین روزهای من دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : manokhudam بازدید : 110
امشب به سمت ایران پرواز داشتیم و تنها یک کار مونده بود که باید قبل رفتن انجام می دادم. باید می رفتم دانشگاه فلیندرز و استاد رو می دیدم.چه دانشگاه بزرگی بود. وسط دانشگاه هم یک دریاچه کوچولو با کلی دار و درخت بود. واقعا دانشگاه قشنگی بود. خیلی دلم میخو دوشنبه 31 شهریور 93- یکی از قشنگترین روزهای من...ادامه مطلب
ما را در سایت دوشنبه 31 شهریور 93- یکی از قشنگترین روزهای من دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : manokhudam بازدید : 101
روز چهارشنبه 17 سپتامبر هر دومون رفتیم مصاحبه. من کلا طوری حرف زدم که کیا رو به جای من انتخاب کنند. خودم از صمیم قلب دوست داشتم که کیا رو بگیرند. چون من بالاخره یک کاری پیدا می کردم. ولی کیا با این انگیزه و تلاش کمش برای پیدا کردن کار شانسش کمتر از م دوشنبه 31 شهریور 93- یکی از قشنگترین روزهای من...ادامه مطلب
ما را در سایت دوشنبه 31 شهریور 93- یکی از قشنگترین روزهای من دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : manokhudam بازدید : 97